به ۱۷۵ فکر میکنم. به اون لحظه. به وقتی که ۱۷۵ در دل یک شب سرد از اون سوی اروند بیرون می آد و هرگز وضعیت رو اونطور که قرار بوده نمی بینه. ۱۷۵ به دست عراقیها افتاده. عملیاتی که همه داد میزدن لو رفته اما کسی را یارای جلوگیری از اون نبود. عملیات شروع شده بود و حالا ۱۷۵ که حتی هنوز سبیل درست و حسابی هم بالای لبش نروئیده بود به دست عراقی افتاده. شاید اون فکر میکرد باشه هنوز جوونم، اسیر می شم، یه مدتی بعد بچه ها می آن بغداد رو میگیرن و من آزاد می شم. بالاخره اسیر آزاد می شه. اما تصمیم افسر عراقی در اون شب چیز دیگهای بود.
– دستاشو از پشت ببندین.
سرباز عراقی دستبند رو بر میداره. ۱۷۵ رو نشوندن رو زمین در حالی که دست هاش رو سرشه. یکی یکی دستاشو می آره پشتش تا ببندنشون. زمین اطراف رودخونه خاک و شن نرمی داره. لودر شروع میکنه به کار. به جون زمین میافته. زمین سختی میکنه لودر نعره میکشه، دود بیرون میده، دندون هاشو میکنه داخل خاک، اینقدر خاک بلند میکنه که میخواد رو خودش معلق بشه. تلو تلو خوران راه کج میکنه به گوشهای تا خاک را خالی کنه و دوباره برگرده. ۱۷۵می پرسه:
– اینها دارن چیکار میکنن؟
گودال کنده می شه و ۱۷۵ رو هل میدن اون تو.
۱۷۵ در اون لحظه چی کار کرده؟ گریه کرده؟ داد زده؟
لودر بر میگرده به همون جایی که خاک رو جمع کرده بود. ۱۷۵ میره زیر خاک تا حدود ۲۹ سال بعد دوباره اون خاکها کنار زده بشه و ۱۷۵ رو بیارن بیرون.
من اون موقع کجا بودم؟ ۱۷۵ چقدر به عکسهای اون موقعهای من شبییه هستش. اون موقعها فقط از پیروزیها میگفتن. یادم نمی آد ما شکست هم خورده باشیم. شاید هم می خوردیم اما به ما می گفتن زدیم! شما هم به دیگران بگین زدیم.
حالا بعد از این همه سال دوباره لودر رو آوردن تا ۱۷۵ رو بیارن بیرون. این دفعه از لودر می خوان که مراقب باشه.
داستان ۱۷۵یعنی سبوعیت و وحشیگری جنگ. خشونت انسان. پایان انسان. از این پایان ها انسان زیاد داشته. انسان دائم در حال تمام شدن و شروع شدنه.
حالا ۱۷۵ برگشته خونه. ۱۷۵ برای ما قصه ها داره. باید این قصه ها رو شنید. اون طرف اروند هنوز بوی خون می ده. اون طرف اروند رو باید پائید. اون طرف اروند رو باید دید. اگر این دفعه اونها از اروند گذشتن ما لودر هارو صدا نخواهیم کرد. ما ۱۷۵ رو تکرار نخواهیم کرد. ما به اونها یاد خواهیم داد که حتی در جنگ هم می شه انسان موند. ما به ۱۷۵ فکر خواهیم کرد. ما ۱۷۵ رو از یاد نخواهیم برد. ما ۱۷۵ رو تکرار نخواهیم کرد. ۱۷۵دیگر فقط یک عدد نیست…